کتاب مسیر خارج از نقشه نوشتهی مجید ملامحمدی است و انتشارت مهرستان آن را منتشر کرده است.
مجید نویسندهای ایرانی و راوی داستان پیش رو است؛ او میخواهد برای اولین بار به سفر اربعین برود تا از زاویه دید خودش دربارهی آن بنویسد. قرار است کرار، دوست عراقیاش در فرودگاه به دنبالش بیاید و بعد مجید را به دیگر زائران ایرانی پیوند بدهد. اما فرود در فرودگاه همان و نبودن کرار همان؛ و این آغاز ماجراست، آغاز ماجرایی عجیب که او را با خود همراه میکند. آن چه برای مجید اتفاق میافتد او را به سالها پیش باز میگرداند و در جایی بسیار دورتر از کربلا و نجف قرار میدهد. گویی همه چیز تنها خواب است، یا اگر آن چه میبیند در واقعیت رخ میدهد، چیزی است بسیار باور نکردنی، از آن چیزها که اگر برای کسی تعریف شان کنی میگویند خیالاتی شده ای!
در کتاب «مسیر خارج از نقشه» میخوانیم:
تازه یاد مردم دور و بر افتادم که در راه، با تعجب نگاهمان میکردند؛ اما هیچ کدام حرفی نمیزدند و مانعمان نبودند. آن هم در مسیر فرودگاه با آن همه شرطه و… جا داشت از اینکه دو نفر را سوار بر اسبی به این بزرگی ببینند، از تعجب شاخ در بیاورند.
از او پرسیدم: «تو خودت چرا خسته به نظر میآیی؟! سوار شدن بر این اسب که سخت نیست و مسافرت با آن راحت است.»
دوباره خندید. شانههایش لرزید. خرمن موهای روان بر شانههایش، موج برداشت. گفت: «از غم اربابمان است. این روزها همه عاشقان او غمگیناند.»
دهانم چفت شد. غرق در سکوت شدم؛ اما صالح دوباره به حرف آمد. چه راحت حرفهایش را که آرام از میان دو لبش بیرون میآمد، میشنیدم. حالا سرعت اسب سفید زیاد شده بود و به تاخت میرفت، من هم دو دستی به پهلوهای چپ و راست او چسبیده بودم تا نیفتم. اسب سفید انگار بر خطی یکنواخت، سم میکوفت و میرفت. هیچ تکانی نداشت، حتی لرزشی هم در رفتنش حس نمیکردم.
نشر نوشته این کتاب را برای رده سنی کودکان ( 12 تا 15 سال) پیشنهاد میکند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.