نوشتهی محمدجواد نصراصفهانی | روزنامه اعتماد، دوشنبه ۲۶ تیر ۱۴۰۲، شماره ۵۵۳۴
اختلال وسواس فکری اجباری یکی از اختلالهای مهم و شایع است که در حوزه روانشناسی به آن پرداخته شده است. در این نوع اختلال، کودکان از انجام کارهای معمول روزانه و حتی فعالیتهای مورد علاقه شان خودداری میکنند. در مقابل، به افکار ناخواستهای که ذهنشان را تحت فشار قرار داده است، پاسخ میدهند. برای رهایی از این فشار و اضطراب ناشی از افکار ناخواسته، فعالیتهایی را به طور مکرر و با تعداد دفعات عجیب انجام میدهند. بنابراین ضروری است که برای درمان این کودکان، کاری انجام شود.
روشهای گوناگونی برای درمان کودکانی که با این اختلال دست و پنجه نرم میکنند وجود دارد. اخیرا ماری انگلرت، کارشناس مشاوره حرفه ای، کتاب کاری با عنوان «اختلال وسواس اجباری؛ آزاردهنده یا مهمان؟» تالیف کرده است. این کتاب بسیار ساده و روان نوشته شده است تا با استفاده از آن روند درمان بهتر و تاثیرگذارتری داشته باشد. ترجمه فارسی این اثر به تازگی به وسیله نشر نوشته و با ترجمه غزاله علوی، کارشناس ارشد روانشناسی تربیتی، در 88 صفحه و 8 فصل منتشر شده است. حفظ روانی و سادگی کتاب در ترجمه فارسی از یکسو و انتقال صحیح متن اصلی به خواننده از سوی دیگر، از جمله نکات مثبت این ترجمه است که به تایید نویسنده کتاب، ماری انگلرت نیز رسیده است.
افزون بر این، استفاده از روش درمانی اکت (Act) و طراحی ویژه برای کودکان، در صورتی که اغلب روشهای درمان با روشهای درمان بزرگسالان همسان است نیز از ویژگیهای بارز این کتاب است. بر این اساس، از ابتدا با استفاده از نقاشی و تمرین های متنوع و داستان، اختلال وسواس اجباری را به سادگی و قابل فهم برای کودک بیان میکند. به کودک کمک میکند که با همراهی یک مشاور، گام به گام اختلال خود را بشناسد و در جهت درمان آن پیش برود. در این مسیر، بهبودی از طریق بازسازی شیوه تفکر، مبتنی بر پذیرش؛ به معنای پذیرفتن شکستها و بیماریها، و تعهد؛ به معنای تعهد به تغییر کردن، بهتر شدن و پیروی از زنجیره مناسب اقدامات لازم، صورت میپذیرد.
فصل اول کتاب؛ نزدیک شدن یا دور شدن؟ انواع آزاردهندهها در زندگی روزمره یک کودک عادی را بیان میکند.
در فصل دوم؛ آیا فکر میکنید؟ به این موضوع پرداخته میشود که ذهن جای بسیار شلوغی است، در آن رویاها، آرزوها و… وجود دارد که همیشه با افکار یکسان پر نمیشود.
فصل سوم؛ مهمانهای بی دعوت، از احساسات و افکار غیرقابل انتظاری که به ذهن هر فردی ممکن است وارد شوند، صحبت میکند. گاهی این افکار و احساسات توجه فرد را جلب میکند و همچون میکروب، فرد را آلوده و مریض میکند. این افکار بر تکرار کارهای خاص تاکید میکنند و اغلب احساس ترس و نگرانی را به همراه دارند. اگر به این افکار و احساسات ناخوشایند توجه نشان داده شود، بزرگ و بزرگتر میشوند. اینها همان مهمانهای بی دعوت هستند که شما را ترک نمیکنند بلکه بزرگ و بزرگتر میشوند.
در فصل چهارم؛ دروغ بزرگ، با بیان یک داستان،
در پی این است که کودک متوجه شود اختلال وسواس اجباری به او دروغ میگوید. اختلال وسواس اجباری میگوید: «اگر کارهایی که من می گویم را انجام دهی به آرامش میرسی» اما تکرار این کارها موجب آرامش نمیگردد و فقط باعث میشود بارها و بارها تکرار شوند. در ادامه با یک آزمایش نشان میدهد ذهن به گونهای است که اجازه پاک کردن فکرها را نمیدهد، بنابراین نمیتوان از آنها رها شد. پس باید کار متفاوتی انجام داد.
فصل پنجم؛ زنبورهای بدون نیش، با یک تمرین به کودک کمک میکند اختلال وسواس اجباری خود را بشناسد و برای غافلگیریهای ناشی از آن آماده شود. برای این منظور باید به صورت هدفمند از آزاردهندههای اختلال وسواس اجباری استقبال کند. یعنی به جای اینکه به اجبارهای اختلال وسواس اجباری به عنوان آزاردهنده نگاه کند، آن را همچون مهمان در نظر بگیرد. در ادامه با بیان یک داستان، به کودک نشان می دهد چطور این کار را انجام دهد. بنابراین افکار مزاحم بد نیستند، خوب هم نیستند، فقط فکر هستند و همین طور احساسات قوی نه خوب هستند نه بد، فقط شدید هستند. به این ترتیب افکار و احساسات اختلال وسواس اجباری ضعیف میشوند و کودک میتواند تصمیم بگیرد چه کاری انجام دهد.
در فصل ششم؛ اختلال وسواس اجباری تو رییس نیستی، به کودک یادآوری میشود یک انتخاب دارد: «یا انجام اجبارهای اختلال وسواس اجباری یا فعالیتهایی که برای او مهم است» و این خود کودک است که مسوول است نه اختلال وسواس اجباری. به این ترتیب کودک با فهرست کردن فعالیتهای مهم و موردعلاقه خودش تلاش میکند هر هفته یکی از آنها را انجام دهد. البته چگونگی برخورد با اختلال وسواس اجباری، وقتی از او میخواهد کارهای موردنظر خود را انجام دهد نیز نشان میدهد.
فصل هفتم؛ من اینجا هستم، با ارایه تمرینهایی به کودک کمک میکند که بتواند همین لحظه همین جا باشد. این تمرینها مربوط به حواس پنجگانه و حس جاذبه زمین، احساس دما و حس نفس کشیدن است. با این تمرینها قدرت تمرکز خود را افزایش میدهند.
در فصل هشتم؛ حالا چی؟ به یک جمع بندی کلی میپردازد و یادآور میشود انجام کلیه تمرینهای گفته شده موجب ضعف اختلال وسواس اجباری و قوی شدن کودک میشود. در انتها با آموزش یک بازی، به کودک یاد میدهد که از طریق آن به افکار اختلال وسواس اجباری که هنوز توجه کودک را جلب میکند به گونه ای دیگر نگاه کند.